- دیو خار
- گیاهی است از تیره بادمجانیان جزو دسته شابیزکها دارای برگهای کامل. گلهایش برنگ سفید و بنفش کم رنگ و قرمز و صورتی و زرد دیده میشود در حدود 70 گونه از این گیاه شناخته شده که همگی در نواحی معتدل و گرم میرویند عوسج عرقد حضض فیل زهرج فیل زهره آسه
معنی دیو خار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اژدها
بدخو، تندخو
درخت پرخار، بوتۀ بزرگ خاردار، عوسج
کاتوزی، روحانی
دستگاهی برای تولید بخار و ان از دو قسمت متشکل است کوره و دیگ، رایج ترین اقسام آن یکی دیگ لوله ای گازی است و نوع دیکر دیگ لوله ای آبی میباشد
مقام دیو مکان دیو، صحرایی که از آبادی دور باشد، جایگاه خراب خرابه، چراگاه دور دست، سرد سیر
آنکه دیو را مغلوب سازد دیو بند، کسی که او را جن گرفته باشد مصروع
دیوستان دیو خانه
سوار اسب سرکش، اسب سوار چابک و تندرو
پرورده دیو، شیطان منش
دیو زاینده زنی که بچه های شیطان صفت زاید، غضب آلود تند خوی
بچه دیو دیو نژاد، اسب قوی هیکل و تیز دو
جایگاه دیو محل دیوان
دیو نژاد، دیو صورت
مرد پیر و سالخورده، تاریک دل، بد نفس
گرد باد، تند دو (اسب) تند رو (شتر)، جنون دیوانگی
یار و یاور و مددکار دین
ادعا کننده
دارای دین و آیین، کسی که به قوانین و قواعد دین و مذهب عمل کند، متدّین
کسی که دارای دین و آیینی باشد، متدین، متدین به دین اسلام، متقی، با تقوی
دیو مانند، بد خو تند خو، زشت، کسی که اعمال ناشایسته از او سر بزند، شخصی که دیو جامه پوشیده باشد
دیومانند مانند دیو، بدخو، زشت خو، بدکردار، برای مثال اگر مار زاید زن باردار / به از آدمی زادۀ دیوسار (سعدی۱ - ۶۸)
دیو مانند، (کنا) بدخو، تندخو، زشت
دیوانه، مصروع
نوعی سرو، درختی بسیار بلند و تناور و با چرب و تندبو و برگ های ساده و پهن که از چوب آن دکل کشتی درست میکنند، صنوبر هندی
آنچه از خشت و گل یا سنگ یا آجر یا چیز دیگر در کناره زمین یا چهار سمت خانه درست کنند و جائی را باآن محصور سازند، دیوال هم گفته اند
جداری از سنگ، چوب، آجر و غیره که اطراف خانه، زمین و باغ و غیره به جهت محصور کردن و حفاظت آن بنا می کنند، حایل میان دو چیز
دیوار کسی کوتاه بودن: کنایه از زبون و ناتوان بودن
دیوار حاشا بلند بودن: کنایه از همه چیز را آسان انکار کردن
دیوار کسی کوتاه بودن: کنایه از زبون و ناتوان بودن
دیوار حاشا بلند بودن: کنایه از همه چیز را آسان انکار کردن
آنچه از خشت و گل یا سنگ یا آجر یا چیز دیگر در کنارۀ زمین یا چهار سمت خانه یا حیاط درست کنند و جایی را با آن محصور سازند